شناخت وثاقت یا ضعف راویان حدیث، که از مقدمات لازم در بسیاری از استنباطهای فقهی بهشمار میرود، بیشتر متکی به اظهارنظرهای عالمان رجالی است. علما برای اعتباربخشی به اظهارنظرهای رجالیان گذشته، راههایی مطرح کردهاند، مانند حجیت از راه اعتبار خبر واحد یا شهادت یا نظر خبره یا از طریق انسداد راه علم، که در مورد هرکدام از این راهها اشکالات یا حداقل محدودیتها و قیودی وجود دارد، بهصورتی که نمیتوان بهراحتی پذیرش نظر رجالیان را بر این راهها مبتنی دانست. در این مقاله ضمن بررسی و نقد این راهها که با پیشفرض لزوم تحقق یکی از این عناوین برای خارج شدن از شمول نهی از عمل به ظن مطرح شدهاند، این دیدگاه مطرح میشود که اساساً تحقق عنوان خاص یا سبب بودن عامل مشخصی در حجیت ظنون، مدخلیت ندارد، بلکه آنچه موجب خروج از نهی و جواز عمل به ظن میشود، آن است که گمان به حدی برسد که برای عقلا حالت تحیر و تردید در عمل را از بین ببرد و ایشان را به سمت عمل سوق دهد. از رهگذر حجیت این گروه از گمانها که آنها را «ظنون عقلایی» نامیدهایم، میتوان بهراحتی اعتبار بیشتر اظهارنظرهای عالمان رجالی در مورد وثاقت یا ضعف راویان را اثبات کرد.